نصفه شبی!
نصفه شبی بیخوابی زده به سرت؟
نه جون تو اگه مجبور نبودم تا الآن هفت تا پادشاه رو خواب دیده بودم.
امروز ماجرای پنچر بازی رو برای همکارام تعریف کردم. یکیشون خیلی علاقهمند شد. خودش قبلا اینکاره بوده. خلاصه اومد چند تا از مقالههای من رو گرفت که بره بخونه. امیدوارم که خوب یاد بگیره بیاد برای من توضیح بده.
به این میگن استفاده ابزاری از همکار!
امروز درخت کریسمس محل کار ما رو آوردند و نصب کردند. هر سال یه درخت واقعی برای شرکت میارند. برای یک ماهی توی راهرو میگذارندش و تزیینش میکنند. جدای از ظاهرش بوی خوبی در فضا میپیچه. این هم سهم ما از سال نو خارجی!
هفته دیگه خیلی خر تو خره. خدا خودت راه نجات رو به من نشون بده.
من برم باز این مقاله رو بخونم. شاید این دفعه نمرد!