از وقتی این کلاس رو رفتم دیگه نمیتونم درست بع بع کنم. نمیدونم
چه بلایی سر حنجره ام اومده. جاتون خالی حسابی آدممون کردن.
زندگیمون رو هم نجات دادن. از شما چه پنهون، تو این دوره زمونه
یه جایی که واقعا آدم رو درست کنه خیلی کم پیدا میشه.
100 -150 نفر اومده بودن. هر کدوم با دلایل مخصوص به
خودشون. و مشکلاتشون. بعضی ها میدونستند. بعضی ها خبر
نداشتند. برخی هم یادشون رفته بود.
همه دور هم جمع شدیم. مشکلاتمون رو ریختیم وسط. روی هم تلنبار
کردیم. بعد رفتیم از دور تماشاشون کردیم. دور تر و دور تر.
هر چه دور تر میشدیم مشکلاتمون کوچکتر می شد. وقتی به اندازه
کافی دور شدیم تا دیگه کسی مشکلی نداشت، یکدیگر رو در بغل فشردیم،
برای هم آرزوی خوشوقتی کردیم، و همدیگر رو به امان خدا سپردیم.
امروز برای 150 نفر روز اول زندگی بود. تولدمان مبارک.