Sheeplog

Friday, June 18, 2004

روز دوم

خوابیدن با آقای گربه هم عالمی داشت. چند باری نزدیک بود غلط بزنم روش ولی
اون هم حواسش جمع بود. خلاصه تا صبح با هم مدارا کردیم. نزدیک صبح هم که
هوا سرد تر شد از گرمای همدیگه بهره بردیم. خانم خاله صبح زود بیدار شده بود
و با نوه در حیاط مشغول بودند. احتمالا یا به حیوانات مشغول بودند و یا ریخت و پاش
دیشب رو رفت و روب میکردند. کمی بعد از من او هم بیدار شد و صبح بخیر.

من سراغ ماشین رفتم و کیف و کتاب. باید تمرینهای دانشگاه رو انجام میدادم تا بتونم
بقیه روز رو با خیال راحت بگذرونم. او هم رفت که صبحانه بخورد. برای رسیدن به
برنامه کلیسا باید 10 از خانه خارج میشد. من بیش از نیمی از تمرینها را نوشته بودم
و دلم نمیخواست در خانه بمانم. پس یک فنجان قهوه برداشتم و با او همراه شدم.

در این بین نوه هم بر روی یک بوته کاکتوس زمین خورده بود و خاله و شوهرخاله مشغول
رسیدگی به نوه. هیچ کس هم نمیدانست با خارهای ریز کاکتوس چه باید کرد. شوهر
خاله در یک عملیات فرسایشی سعی داشت آنها را یکی یکی خارج کند و خاله هم
پای تلفن و در تماس با انواع و اقسام متخصصین. از ما کاری بر نمیآمد و نماندیم.

کلیسا در واقع یک ساختمان اداری بود با اتاق بزرگی که با نشانه های مذهبی تزئین
شده بود. طبق معمول همه لبخند داشتند و قدیمیتر ها خوشامد میگفتند و نو رسیده ها
ذوق میکردند. با کلی آدم جور وا جور سلام و احوال پرسی کرد و هر بار معرفی من و
تکرار اسم غیر غابل تلفظ من. و من هنوز اصرار دارم بر اسمم. بالاخره مراسم با موسیقی
شادی شروع شد و به تدریج همه سر جایشان نشستند.

نوعی خاص از کلیسا که قبلا هم یکبار با هم رفته بودیم البته در شهری دیگر. Religious Since Church
تاکید بر مشترکات و خوبیهاست و محبت. انگاری که بدی ها ارزش بازگوئی ندارند و کاملا فراموش
شده اند. سعی کردم خیلی در افکارم غرق نشوم و بیشتر در محیط حضور داشته باشم.

بعد از مراسم یکبار دیگر با همه آن آدمها و چند نفر جدید صحبت و خداحافظی کردیم. مدتی
طول کشید تا دوباره از محیط خوش کلیسا به دنیای واقعی وارد شدیم. با مادرش و یکی از
دوستانشان که خانم مسنی هم بود راهی کافه ای محلی شدیم برای صرف صبحانه-نهار.

سه نفر با یک دنیا صحبتها، خاطرات و علائق مشترک به هم سرگرم شدند و من میشنیدم. و
باز هم میشنیدم و باز هم. تا اینکه ساعتی گذشت و صرف غذا مدتها بود که تمام شده بود.
همه با هم به این نتیجه رسیدیم که حوصله من سر رفته. پس خدا حافظی کردیم و به سمت
خانه به راه افتادیم. ساعت 2 بعد از ظهر بود و من میخواستم 3 به سمت جنوب حرکت کنم.
به خانه که رسیدیم پیش از هرچیز بار و بندیلم رو جمع کردم. فکر کردیم که ساعت آخر رو قدمی
بزنیم و من منتظر در آشپزخانه نشسته بودم.

تا او هم آماده شود و بیاید من و خانم خاله مشغول صحبت شدیم. صحبت از سیاست و کیاست و
فرهنگ و جامعه و هر آنچه که هست و نیست. گذشته و آینده. کم کم شوهر خاله هم به ما پیوست
و مادرش هم که بعد از نهار با هم خداحافظی کرده بودیم وارد خانه و کمی بعد تر وارد بحث شد.
زمانی در این بین او حاضر شده بود و در گوشه اتاق منتظر نشسته بود تا صحبت ما کی به پایان
برسد که نمیرسید. تا اینکه ساعت از 3 گذشت و باز ما حرف میزدیم. 3:30 یکبار سعی کردم که
بلند شم ولی نشد. بالاخره قبل از 4 عذر خواستم و گفتم که دیگر باید بروم. و قدم نزده بودیم.

تصور اینکه قدم نزده از ناپا خارج شم آسان نبود پس با اهالی یکبار دیگر خداحافظی کردم و باهم
از خانه خارج شدیم. امتداد کوچه به زمینهای دیگری میرسید و یک آبگیر و چندین درخت. مدتی
در آن اطراف پرسه زدیم. لحظات آخر کمتر به حرف و بیشتر به سکوت میگذشت.

ساعت 4:30 در بزرگراه به سمت جنوب در راه بودم. خوابم می آمد و نمیدانستم که چطور باید بیش
از 7 ساعت رانندگی کنم.

زندگی ادامه دارد.
تمام

From a sheep point of view.




powered by blogger
comments by HaloScan
آنچه گذشت ...

05/01/2003 - 06/01/2003 11/01/2003 - 12/01/2003 12/01/2003 - 01/01/2004 01/01/2004 - 02/01/2004 02/01/2004 - 03/01/2004 03/01/2004 - 04/01/2004 04/01/2004 - 05/01/2004 05/01/2004 - 06/01/2004 06/01/2004 - 07/01/2004 07/01/2004 - 08/01/2004 08/01/2004 - 09/01/2004 09/01/2004 - 10/01/2004 10/01/2004 - 11/01/2004 11/01/2004 - 12/01/2004 12/01/2004 - 01/01/2005 01/01/2005 - 02/01/2005 02/01/2005 - 03/01/2005 03/01/2005 - 04/01/2005 04/01/2005 - 05/01/2005 05/01/2005 - 06/01/2005 06/01/2005 - 07/01/2005 07/01/2005 - 08/01/2005 08/01/2005 - 09/01/2005 09/01/2005 - 10/01/2005 10/01/2005 - 11/01/2005 11/01/2005 - 12/01/2005 12/01/2005 - 01/01/2006 02/01/2006 - 03/01/2006 03/01/2006 - 04/01/2006 04/01/2006 - 05/01/2006 05/01/2006 - 06/01/2006 06/01/2006 - 07/01/2006 08/01/2006 - 09/01/2006 09/01/2006 - 10/01/2006 10/01/2006 - 11/01/2006 11/01/2006 - 12/01/2006 12/01/2006 - 01/01/2007 01/01/2007 - 02/01/2007