Sheeplog |
Tuesday, August 31, 2004
امروز بعد مدتها دویدم. س پنجشنبه میگفت که اواخر سال طرفهای ما یک ماراتن برگزار
میشه و خودش شروع کرده به آماده شدن. من هم که آخر پاسیبیلیتی! گفتم یا علی. بعد از چند روز تنبلی بالاخره امروز شروع کردم. وقتی داشتم از شرکت میزدم بیرون به همکارم گفتم که دارم میرم بدوم گفت که خودش هم میخواسته بدوه پس تصمیم گرفتیم که باهم بدویم. حدود 40 دقیقه فکر کنم دویدم. ساعتم رو جا گذاشته بودم ولی با دوش و مخلفات سر جمع شد یک ساعت و 10 دقیقه. شاید یه کم بیشتر از 40 دقیقه شد. برای روز اول بد نیست. البته خیلی هم خسته نشدم. باید همت کنم و ادامه بدم. امشب دارم میرم این فیلم کذایی رو ببینم. سرم رو خورد از بس از فیلم تعریف کرد. حالا بریم ببینیم که چی هست. یادمه دفعه اولی که از این فیلم برام گفت بحثمون شد. طبق معمول بعد از بحث دوزاریم افتاد که باز بیخود و بی اطلاع مشاجره کردم پس باید میرفتم و فیلم رو میدیدم تا از خجالتش در بیام. الان هم باید راه بیافتم برم خونه تا قبل از فیلم شاید رختها رو بندازم تو ماشین. خیلی سر حالم امشب. خوش بگذره بهم. |
From a sheep point of view. powered by blogger comments by HaloScan
آنچه گذشت ...
05/01/2003 - 06/01/2003
11/01/2003 - 12/01/2003
12/01/2003 - 01/01/2004
01/01/2004 - 02/01/2004
02/01/2004 - 03/01/2004
03/01/2004 - 04/01/2004
04/01/2004 - 05/01/2004
05/01/2004 - 06/01/2004
06/01/2004 - 07/01/2004
07/01/2004 - 08/01/2004
08/01/2004 - 09/01/2004
09/01/2004 - 10/01/2004
10/01/2004 - 11/01/2004
11/01/2004 - 12/01/2004
12/01/2004 - 01/01/2005
01/01/2005 - 02/01/2005
02/01/2005 - 03/01/2005
03/01/2005 - 04/01/2005
04/01/2005 - 05/01/2005
05/01/2005 - 06/01/2005
06/01/2005 - 07/01/2005
07/01/2005 - 08/01/2005
08/01/2005 - 09/01/2005
09/01/2005 - 10/01/2005
10/01/2005 - 11/01/2005
11/01/2005 - 12/01/2005
12/01/2005 - 01/01/2006
02/01/2006 - 03/01/2006
03/01/2006 - 04/01/2006
04/01/2006 - 05/01/2006
05/01/2006 - 06/01/2006
06/01/2006 - 07/01/2006
08/01/2006 - 09/01/2006
09/01/2006 - 10/01/2006
10/01/2006 - 11/01/2006
11/01/2006 - 12/01/2006
12/01/2006 - 01/01/2007
01/01/2007 - 02/01/2007
|