و آنگاه که پرندگان قطبی به پرواز درآیند، داستانهای کودکانه را با تکنیکهای پسا مدرن درآمیخته، چراغ نفتی سر بخاری را از دود شب پاک کرده و نگاهها را به آن طرف خیابان میدوزد. مگر آنکه شنهای بهاری در ضمیر نا خودآگاهش آنچنان سیلی از گونههای متفاوت سرگذشت برآنگیزد تا زانوانش را توان تحمل بار سنگین که در بندر دیده بود با خاطره آن روز که از درختان رنگینکمان میریخت در فصل دوستی آنچنان که در آغوشش به آرامی لغزید گرمای آن سکوت از هم گسسته عمر با دو رفیق قدیمی در روزگاری سبز. و چنان بود که نشد آنچه می پنداشت در انبوه خلوت جنگل.